idiom های پرکاربرد در Reading و Listening آزمون PTE
بطورکلی idiom عبارتی است که معنی و کاربرد مخصوص، معمولا جدا از معنی لغات به کار رفته در آن را دارد. در بهکارگیری این اصطلاحات توجه کنید که برخی از آنها در جمله استفاده میشوند، اما برخی دیگر به عنوان عبارت مستقل بهکار میروند.
در این مقاله تعدادی از پرکاربردترین idiom ها را با کاربرد در Reading و Listening آزمون PTE معرفی می نماییم.
Idiom | Meaning |
(as) cool as a cucumber | با آرامش و خونسردی |
a word to the wise | عبارتی که قبل از دادن پند، اندرز و نصیحت بهکار میرود. |
actions speak louder than words | عملکرد از گفتار مهمتر است |
add fuel to the fire | شرایط بد را بدتر کردن |
all good things (must) come to an end | برای پذیرش اینکه حتی تجربیات خوش نیز به پایان میرسند بهکار میرود. |
all that glitters is not gold | برای تاکید که نباید از روی ظاهر زیبا قضاوت کرد، بهکار میرود. |
all’s fair in love and war | در عشق و جنگ، نباید انتظار رفتار منطقی و معقول داشت. |
all’s well that ends well | برای توصیف شرایطی که نامطلوب شروع شده ولی پایان خوش داشته بهکار میرود. |
backseat driver | شخصی که نصیحت و راهنمایی ناخواسته ارائه میدهد. |
be all thumbs | دست و پا چلفتی |
be green with envy | حسادت کردن |
be on the ball | هوشیار و سریع بودن |
beat a dead horse | تلاش بیهوده کردن |
better late than never | دیر رسیدن یا انجام شدن کاری بهتر از نرسیدن یا انجام نشدن آن کار است. |
bite off more than you can chew | لغمه بزرگتر از دهن برداشتن |
bite the bullet | خود را وادار به انجام کاری ناخوشایند کردن. |
blood is thicker than water | خانواده و روابط خونی همواره مهمتر از بقیه روابط هستند. |
break a leg | موفق باشی! |
break bread | نون و نمک خوردن |
castles in the air | برای توصیف برنامههای غیر محتمل بهکار میرود. |
cut to the chase | بدون اتلاف وقت سراغ اصل مطلب رفتن |
easy come, easy go | باد آورده را باد میبرد |
fish in troubled waters | از آب گلآلود ماهی گرفتن |
from A to Z | از سیر تا پیاز |
get on your high horse | با هدف بهتر نشان دادن خود، راجعبه کار بدی که کسی انجام داده صحبت کردن |
get up on the wrong side of the bed | روز را از دنده چپ شروع کردن |
have a finger in every pie | در کارها و فعالیتهای زیادی دست داشتن |
have your cake and eat it (too) | نمیتوان دو چیز خوب را با هم داشت. |
horses for courses | کار را باید به کاردان داد. |
It costs an arm and a leg | خیلی گرانقیمت بودن |
it takes two to tango | در درگیری و دعوا، هر دو طرف مقصر هستند. |
kill two birds with one stone | با یک تیر دو نشان زدن |
let the cat out of the bag | راز کسی را فاش کردن |
no news is good news | عبارتی که برای روحیه دادن به شخصی که منتظر خبر است بهکار میرود، اگر خبری نشده حتما اتفاقی نیفتاده |
no pain, no gain | نابرده رنج، گنج میسر نمیشود |
not be born yesterday | سادهلوح و زودباور نبودن |
out of sight,out of mind | از دل برود هر آنچه از دیده برفت |
out of the blue | ناگهان، بدون مقدمه |
out with the old, in with the new | جدید را جایگزین قدیمی کردن |
practice makes perfect | برای تشویق به تمرین و تکرار بهکار میرود. |
somebody’s/something’s days | روزهای آخرش است |
shape up or ship out! | خط و نشان کشیدن، یا اصلاح میشوی یا اخراج! |
smell fishy | احساس کنید که کسی صادق نیست. |
take something for granted | چون چیزی همیشه در دسترس است، قدر آن را ندانستن |
the dust settles | آبها از آسیاب افتاده است |
time flies | عمر زود میگذرد. |
to do somebody a solid | مرام گذاشتن، به کسی لطف یا کمک کردن |
two heads are better than one | کمکگرفتن و مشورتگرفتن کار را راحتتر میکند. |
under the weather | بدحال و ناخوش بودن |
when pigs fly | برای بیان اینکه کاری هرگز انجام نخواهد شد بهکار میرود. |
when the chips are down | وقتی شرایط جدی یا خطرناک میشوند. |
where there’s a will there’s a way | خواستن توانستن است |
while the cat’s away, the mice will play | مردم معمولا از نبودن مقام مافوق سواستفاده خواهند کرد. |
you can’t judge a book by its cover | نمیتوان از روی ظاهر قضاوت کرد. |
your mind is a blank/goes blank | هنگامی که مطلبی را فراموش میکنید و چیزی به ذهن نمیرسد. |
you’re only young once | برای تاکید بر لذت بردن از جوانی بهکار میرود. |
you’ve made your bed, now lie in it | به معنی اینکه باید نتیجه بد کارهایی که کردی را بپذیری |
- این مقاله رو هم بخون!
دیدگاه خود را بنویسید